12 مرداد 1387 / 30 رجب 1429 / 2 اوت (آگوست) 2008
12 مرداد 1387 / 30 رجب 1429 / 2 اوت (آگوست) 2008
12 مرداد 1387 / 30 رجب 1429 / 2 اوت (آگوست) 2008
انتخابات مجلس خبرگان به منظور تدوين قانون اساسي در سراسر كشور برگزار شد . در اين انتخابات مردم انقلابي و مسلمان ايران ، خبرگان و معتمدان خود را براي تدوين بزرگترين دست آورد انقلاب اسلامي برگزيدند . سرانجام با حضور گسترده مردم مؤمن درصحنه انتخاب ، مجلس خبرگان براي تدوين قانوني كه هيچيك از مفاد و مواد آن مخالف با اسلام نباشد با حضور74تن از خبرگان برگزيده مردم گشايش يافت ، و طي چند ماه قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران را در 175اصل تصويب كرد .
تصميم نهم مرداد شوراي وزيران (قوه مجريه) مبني بر حذف عناوين اضافي از اسامي از جمله: خان، ميرزا، سلطنه، دوله، سيد و ... در ايران به اجرا در آمد و ادارات (در نوشتن نامه ها و احكام)، نشريات در مطالب خود و نيز مراكز صدور شناسنامه مكلف به اجراي آن شدند و در مكاتبات رسمي و نطقها نيز بكار بردن القاب و عناوين جز«آقا» و «بانو» براي خطاب كردن ممنوع شد. هنگام خطاب کردن وزيران و نخست وزير، قرار دادن واژه "جناب" بر نام آنان بلا مانع (نه اجبار) اعلام شده بود و تاكيد شده بود كه در صورت بكار بردن جناب، آقا و بانو حذف شود و دو لقب باهم بكار برده نشود كه غلط دستوري است. از روز، بعد روزنامه ها فراتر از اين رفتند و از بكار بردن فعل جمع براي مقامات مفرد جز شاه و گاهي اوقات نخست وزير خودداري كردند كه تا اوايل انقلاب مرسوم شده بود. نشريات دليل اين كار خود را رفع تبعيض و تشخص اعلام كرده بودند. متعاقب اين اقدام، 19 روز بعد، از سي ام مرداد 1314 نيز تعيين نام خانوادگي براي افرادي كه اسم پدر خود را به عنوان نام خانوادگي به كار مي بردند اجباري شد كه بازگشتي به رسم ايران عهد باستان و دور شدن از رسم عربي بود كه اعراب نام پدر و پدربزرگ را پس از نام اول بكار مي برند. همچنين توصيه شد که بر نوزادان ترجيحا نام هاي پارسي گذارده شود. در همين زمان دولت وقت از سوي روشنفکران زير فشار قرار گرفت كه ايران نيز بمانند تركيه الفباي نوشتن خود را به الفبايي تغيير دهد كه داراي حروف مصوت باشد از جمله لاتين تا تلفظ همه مردم ايران يكسان شود و از غلظت لهجه هاي محلي كاسته شود كه اين تلاش به جايي نرسيد. يکي از ايراد هايي که به خانواده پهلوي گرفته مي شود همين لاتين نکردن حروف کتابت زبان فارسي بود که الفباي عربي است.
ملقب به أبو عبدالله، از علما اهل سنت بود. نام کامل وی ( محمد بن ادریس بن العباس بن عثمان بن شافع بن السائب بن عبید بن عبد یزید ابن هاشم بن المطلب بن عبد مناف القرشی) بود. وی در ماه رجب سال ۱۵۰ هجری قمری برابر با ۷۶۸ میلادی در شهر غزه از سرزمین فلسطین (و به قولی در سوریه) به دنیا آمد. پدرش همراه مسلمانان از مکه به فلسطین ناحیه الرُباط و غزه و عسقلان هجرت کرد. بعد از تولد شافعی دیری نگذشت که پدرش در غزه فوت کرد. بعد از فوت پدر، شافعی و مادرش به مکه بازگشتند. مادر شافعی، «فاطمه» (أم حبیبه) نام داشت که از قبیله ازد بود. الأزدیة، یکی از قبائل معروف در یمن السعید (یمن پر برکت، بخش سر سبز و پر آب سرزمین یمن) بود. نسب شافعی به عبد مناف میرسد که جد اعلای محمد پسر عبداللهاست. بنابراین شافعی از جهت پدر قریشی است. عبدمناف چهار پسر داشت به نامهای هاشم، مطلب، نوفل و عبد شمس که محمد و شافعی هر دو از نسل هاشم هستند. امام الشافعی در مکه در زمینه علوم فقهی پیشرفت میکند و یکی از علماء برجسته آن دیار میشود. وی بنا به ترتیب زیر سومین امام از أئمة اهل سنت است.ابوحنیفه نعمان بن ثابت ، مالک ابن انس ، محمد ادریس شافعی احمد ابن حنبل . پیروان محمد بن ادریس شافعی به شافعی مشهورند.
فريدريش هِگِل فيلسوف آلماني ازدنيا رفت. او درپايان تحصيلاتش به مطالعه فلسفه پرداخت و همزمان با آن دردانشگاههاي هايدلبرگ و برلين تدريس مي كرد. فلسفه هگل برسه اصل تز، آنتي تز و سنتز استوار است. او عقيده داشت كه هستي براصل تضاد استوار است و هرچه درعالم خلقت مي بينيم خودي درخود دارد كه به آن دو، تزو آنتي تز و به تركيب آنها سنتز مي گويند. هِگل فلسفه خود را درآثارش همچون« نمود شناسي ذهن، علم و منطق، فلسفه حق و دايرة المعارف علوم فلسفي» تشريح كرده است.
تصميم نهم مرداد شوراي وزيران (قوه مجريه) مبني بر حذف عناوين اضافي از اسامي از جمله: خان، ميرزا، سلطنه، دوله، سيد و ... در ايران به اجرا در آمد و ادارات (در نوشتن نامه ها و احكام)، نشريات در مطالب خود و نيز مراكز صدور شناسنامه مكلف به اجراي آن شدند و در مكاتبات رسمي و نطقها نيز بكار بردن القاب و عناوين جز«آقا» و «بانو» براي خطاب كردن ممنوع شد. هنگام خطاب کردن وزيران و نخست وزير، قرار دادن واژه "جناب" بر نام آنان بلا مانع (نه اجبار) اعلام شده بود و تاكيد شده بود كه در صورت بكار بردن جناب، آقا و بانو حذف شود و دو لقب باهم بكار برده نشود كه غلط دستوري است. از روز، بعد روزنامه ها فراتر از اين رفتند و از بكار بردن فعل جمع براي مقامات مفرد جز شاه و گاهي اوقات نخست وزير خودداري كردند كه تا اوايل انقلاب مرسوم شده بود. نشريات دليل اين كار خود را رفع تبعيض و تشخص اعلام كرده بودند. متعاقب اين اقدام، 19 روز بعد، از سي ام مرداد 1314 نيز تعيين نام خانوادگي براي افرادي كه اسم پدر خود را به عنوان نام خانوادگي به كار مي بردند اجباري شد كه بازگشتي به رسم ايران عهد باستان و دور شدن از رسم عربي بود كه اعراب نام پدر و پدربزرگ را پس از نام اول بكار مي برند. همچنين توصيه شد که بر نوزادان ترجيحا نام هاي پارسي گذارده شود. در همين زمان دولت وقت از سوي روشنفکران زير فشار قرار گرفت كه ايران نيز بمانند تركيه الفباي نوشتن خود را به الفبايي تغيير دهد كه داراي حروف مصوت باشد از جمله لاتين تا تلفظ همه مردم ايران يكسان شود و از غلظت لهجه هاي محلي كاسته شود كه اين تلاش به جايي نرسيد. يکي از ايراد هايي که به خانواده پهلوي گرفته مي شود همين لاتين نکردن حروف کتابت زبان فارسي بود که الفباي عربي است.
ملقب به أبو عبدالله، از علما اهل سنت بود. نام کامل وی ( محمد بن ادریس بن العباس بن عثمان بن شافع بن السائب بن عبید بن عبد یزید ابن هاشم بن المطلب بن عبد مناف القرشی) بود. وی در ماه رجب سال ۱۵۰ هجری قمری برابر با ۷۶۸ میلادی در شهر غزه از سرزمین فلسطین (و به قولی در سوریه) به دنیا آمد. پدرش همراه مسلمانان از مکه به فلسطین ناحیه الرُباط و غزه و عسقلان هجرت کرد. بعد از تولد شافعی دیری نگذشت که پدرش در غزه فوت کرد. بعد از فوت پدر، شافعی و مادرش به مکه بازگشتند. مادر شافعی، «فاطمه» (أم حبیبه) نام داشت که از قبیله ازد بود. الأزدیة، یکی از قبائل معروف در یمن السعید (یمن پر برکت، بخش سر سبز و پر آب سرزمین یمن) بود. نسب شافعی به عبد مناف میرسد که جد اعلای محمد پسر عبداللهاست. بنابراین شافعی از جهت پدر قریشی است. عبدمناف چهار پسر داشت به نامهای هاشم، مطلب، نوفل و عبد شمس که محمد و شافعی هر دو از نسل هاشم هستند. امام الشافعی در مکه در زمینه علوم فقهی پیشرفت میکند و یکی از علماء برجسته آن دیار میشود. وی بنا به ترتیب زیر سومین امام از أئمة اهل سنت است.ابوحنیفه نعمان بن ثابت ، مالک ابن انس ، محمد ادریس شافعی احمد ابن حنبل . پیروان محمد بن ادریس شافعی به شافعی مشهورند.
فريدريش هِگِل فيلسوف آلماني ازدنيا رفت. او درپايان تحصيلاتش به مطالعه فلسفه پرداخت و همزمان با آن دردانشگاههاي هايدلبرگ و برلين تدريس مي كرد. فلسفه هگل برسه اصل تز، آنتي تز و سنتز استوار است. او عقيده داشت كه هستي براصل تضاد استوار است و هرچه درعالم خلقت مي بينيم خودي درخود دارد كه به آن دو، تزو آنتي تز و به تركيب آنها سنتز مي گويند. هِگل فلسفه خود را درآثارش همچون« نمود شناسي ذهن، علم و منطق، فلسفه حق و دايرة المعارف علوم فلسفي» تشريح كرده است.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}